جدول جو
جدول جو

معنی یحیی نحوی - جستجوی لغت در جدول جو

یحیی نحوی(یَحْ یا نَحْ وی)
اسکندرانی. تلمیذ ساواری و اسقف یکی از کنائس مصر بود به مذهب نصارای یعقوبیه. سپس از قول به تثلیث بازگشت. اسقفها گرد آمدند و با او مناظره کردند و او در مناظره غالب گشت. اسقفها باز از او خواهش رجوع از عقیدۀ نوین کردند و او ابا کرد، از این رو او را ازسمت اسقفی عزل و ساقط کردند و او تا زمان فتح مصر به دست عمرو بن عاص زنده بود و پس از فتح نزد عمرو رفت و عمرو او را تجلیل و احترام کرد. و او در تفسیر مقالۀ چهارم از کتاب سماع طبیعی ارسطالیس در بحث از زمان گوید: ’مانند امسال که سال سیصدوچهل وسه از تاریخ دقاطیانوس قبطی است...’ و این گفتۀ او دلیل است که میان ما (یعنی ابن ندیم و ظاهراً در سال 377 هجری قمری) و یحیی نحوی سیصد و اند سال است و محتمل است که این کتاب را در اول عمر خود یعنی زمان عمرو بن عاص تفسیر کرده باشد. علاوه بر این، کتب زیر از آثار اوست:
1- تفسیر و شرح عده ای از کتب ارسطو. 2- الرد علی برقلس.3- فی ان کل جسم متناه فقوته متناهیه. 4- الرد علی ارسطالیس. 5- تفسیر مابال ارسطالیس العاشر. 6- مقالۀ رد بر نسطوروس. 7- تفسیر بعضی کتب طبی جالینوس و جز وی. (از الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَحْ یا)
ابن آدم بن سلیمان اموی، مکنی به ابوذکریه، از ثقات اهل حدیث و از مردم کوفه بود و به سال 203 هجری قمری در فم الصلح درگذشت. از اوست: 1- الخراج. 2- الفرائض. 3- الزوال.. و نیز او راست: کتاب مجرد احکام القرآن و کتاب القراآت. وی از موالی آل عقبه بن ابی معیط و اصحاب حدیث بود و از صالح بن عاصم الناقط روایت قراآت کسایی کرد. (از ابن الندیم). و رجوع به فهرست المصاحف و عیون الاخبار و معجم المطبوعات مصر ج 2 ص 1943 شود
لغت نامه دهخدا